
معرفی کتاب
بابام هیچ وقت کسی را نکشت
بابام هیچ وقت کسی را نکشت
اثری از ژان لویی فورنیه
دسته بندی
ناموجود در فروشگاه!
معرفی کتاب
کتاب بابام هیچوقت کسی را نکشت نوشتۀ ژان لویی فورنیه، رمانی مینیمالیستی از داستان پدری است غیرعادی که از زبان پسرش حکایت میشود.
خلاصهای از کتاب
رمان بابام هیچوقت کسی را نکشت، از زبان پسری روایت می شود که پدرش پزشک، الکلی، سیگاری و بدلباس بود.
نویسنده زمانی که پانزده سال بیشتر نداشت پدرش در سن چهل و سه سالگی می میرد. پدرش پزشکی بود که از بیمارانی که به او مراجعه می کردند پول ویزیت نمی گرفت و بیمارانش به جای پول ویزیت شان به او یک نوشیدنی می دادند. و او در پایان ساعت کاریش مست و درمانده به
ادامه متننویسنده زمانی که پانزده سال بیشتر نداشت پدرش در سن چهل و سه سالگی می میرد. پدرش پزشکی بود که از بیمارانی که به او مراجعه می کردند پول ویزیت نمی گرفت و بیمارانش به جای پول ویزیت شان به او یک نوشیدنی می دادند. و او در پایان ساعت کاریش مست و درمانده به
جملاتی از متن کتاب
- 1- بابا برای پول هیچ پشیزی ارزش قائل نبود. این را که میگویم عین واقعیت است. او بیمارانی را که پول و پله نداشتند مجانی ویزیت میکرد. او حتی برگهی بهداشت آنها را هم پر میکرد تا بتوانند آن وجه نپرداخته را از دولت مسترد کنند. بابا مجبور بود مالیات پولی را که دریافت نکرده بود، پرداخت کند و همین امر سبب غرغر و نق نق مامان می شد. با این حال، او اغلب اسکناسهای درشت توی جیباش داشت. یک روز که مامان از او برای ما مقداری پول طلب کرد. او از کوره در رفت و شروع کرد به بدعنقی. به مامان گفت که هميشه حرص پول میزند. گفت که برای خودش پول پشیزی ارزش ندارد. بعد گاز را روشن کرد و یک دسته اسکناس از جیباش بیرون آورد و انداخت توی آتش. با مامان ایستادیم و سوختن پول را تماشا کردیم. صحنهی دردناکی بود. مثل این بود که کفشهای نومان را بسوزانیم، لباسهای زیبامان را، هدایامان را... بابا توجهی به سر و وضع و ظاهر ما نداشت و درک این را هم نداشت که ما به لباس احتیاج داریم. مامان هميشه دوست داشت که ما خوب بپوشیم و شیک و تروتمیز باشیم. اما اين موضوع سادهای نبود آخر او چندان پول و پلهای در بساط نداشت. برادرهایم بی خیال این حرف ها بودند. اما من از بدلباسی و بدقواره بودن وحشت داشتم و از چیزهایی هم که مامان به تنمان میکرد دل خوشی نداشتم و هیچوقت خوشم نمیآمد. اغلب قوم و خویشها بودند که لباسهای ما را میدوختند و آنچه که از آب درمیآمد هیچ نسبتی با لباس های آماده توی مغازه ها نداشت. پالتوهای مامان دوزی را به خاطر میآوردم که بدون هیچ الگوی مشخصی بریده می شد و به واسطهی گرم بودنشان مجبور بودیم که چندین زمستان پشت سر هم حفظ و نگهداریشان کنیم. یادم می آید که یکی از همکلاسیهایم به نام فیلیپ، یک روز به من گفت که این طرز لباس پوشیدن مناسب یک بچه دکتر نیست. حسابی به من برخورد. در دفاع از خودم گفتم، زر زیادی می زنی، اما فکرش که کردم دیدم که درواقع این من بودم که زر زیادی میزدم. بدتر از همه روزی بود که توی مدرسه جشن گرفته بودند. خانم معلم با حالتی ناراضی آمد به سمت من و گفت: «ژان لوبی من که بهت گفته بودم که لباسهای پلوخوریات را بپوشی.» جرات نکردم به او بگویم که همانهایی که تنم بود لباسهای پلوخوریام بود.»
- 2- یک روز، وقتی هنوز جنگ بود، بابا توی یک کافه یک صابون مارسی واقعی از بازار سیاه خرید. قبل از اینکه آن را برای مامان بیاورد، برای اطمینان از واقعی بودنش، همانجا امتحانش کرده بود. بعد هم داده بود به دوستانش تا آنها نیز به نوبت یکی یک بار آن را امتحان کنند. توی کافه، همه دستانشان را شسته بودند. هر بار که یک مشتری تازه، وارد بار میشد، بابا ابتدا یک نمایش از شستشو برایش اجرا میکرد و بعد او را وادار میکرد که صابون را امتحان کند و دست آخر هم یکی یک پیک به اتفاق، به سلامتی صابون بالا میانداختند. طرفهای غروب، تمام مشتریها در وضعیتی پر ادبار و کثیف قرار داشتند، اما دستهایشان پاک و پاکیزه بود. شب که بابا به خانه برگشت، حسابی «خسته» بود. از آن صابون بزرگ آنچه که باقی مانده بود برای مامان آورده بود، از یک سکۀ پنج فرانکی هم کوچکتر بود.
شناسنامه کتاب
نویسنده: ژان لویی فورنیه
مترجم: محمدجواد فیروزی
ناشر: نگاه
تعداد صفحات: 133
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
شابک: 9789643517236
قیمت چاپ دوم: 7,500 تومان
جدیدترین کتابهای معرفی شده
- کتاب جرقه ای در شب اثر فاطمه (تینا) نیک خاکیان
- کتاب پروانه در آتش اثر محمدرضا کمالی
- کتاب گلنسا اثر فاطمه (تینا) نیک خاکیان
- کتاب راز داوینچی اثر دن براون
- کتاب موکل خطرناک اثر جان گریشام
- کتاب بیگانه اثر استیون کینگ
- کتاب درون آب اثر پائولا هاوکینز
- کتاب به هیچ کس نگو اثر هارلن کوبن
- کتاب مخمصه اثر هارلن کوبن
- کتاب یک بار فریبم بدهی اثر هارلن کوبن
آخرین نویسندگان معرفی شده
- محمدرضا کمالی« اطلاعاتی از نویسنده در دسترس نیست. ...»
- فاطمه (تینا) نیک خاکیان« فاطمه (تینا) نیک خاکیان در سال 1367 متولد گردید. وی از سال 1395 کار نویسندگی را شروع کرد.
اولین کتاب وی با عنوان جرقه ای در شب در نیمه اول سال 14 ...» - محمد قصاع« محمد قصاع متولد سال 1343 تهران و کارشناس مخابرات دریایی است . او کار ترجمه را از سال 1367 با ترجمه کتاب های علمی تخیلی شروع کرده است. مجموعه های «اسپا ...»
- بهزاد رحمتی« بهزاد رحمتی مترجم ایرانی است. او دانش آموختهی حوزهی آموزش و سیاست است.
ترجمهها:
طلای خدایان اثر اریک فون دانیکن
۲۷ چهرهی مردان ا ...» - سیامک دل آرا« سیامک دل آرا مترجم ایرانی، متولد ۱۳۵۳ تهران فارغ التحصیل مترجمی زبان انگلیسی است. وی ترجمه رمان «مرد ناشناس» از المور لئونارد و «پرده حائل» از یان م ...»