
معرفی کتاب
احتمالا گم شده ام
احتمالا گم شده ام
اثری از سارا سالار
دسته بندی
ناموجود در فروشگاه!
معرفی کتاب
کتاب احتمالا گم شده ام، نام اولين رمان از «سارا سالار» است. اين کتاب، تضادها و ابهامات روحی یک زن را به تصوير میکشد. قصه زنانی است که روح جسور و چموشی دارند، ولی نقش هایی که در خانواده و جامعه پذیرفته اند آن ها را محدود کرده است.
این اثر در محافل ادبی ایران بسیار تحسین شده و برندهی جایزهی گلشیری در بخش بهترین رمان اول بوده است.
این اثر در محافل ادبی ایران بسیار تحسین شده و برندهی جایزهی گلشیری در بخش بهترین رمان اول بوده است.
خلاصهای از کتاب
کتاب احتمالا گم شده ام، داستان دختری همدانی است که پدرش را از دست داده، مادری معتاد دارد و دو برادر که کوچکتر از خودش هستند.
داستان کتاب از زبان مادری روایت میشود که در یک روز، میان خاطرات و واقعیت در رفتوآمد است. بيشترين دغدغه اش در اين خاطرات آشنایی اش در زمان دبیرستان با دختری به نام گندم است. گندم تنها فرزند خانواده بود که پدر و مادرش از ه
ادامه متنداستان کتاب از زبان مادری روایت میشود که در یک روز، میان خاطرات و واقعیت در رفتوآمد است. بيشترين دغدغه اش در اين خاطرات آشنایی اش در زمان دبیرستان با دختری به نام گندم است. گندم تنها فرزند خانواده بود که پدر و مادرش از ه
جملاتی از متن کتاب
- 1- از جا میپرم، دستم را به دیوار میگیرم و از اتاقخواب میآیم بیرون. سامیار توی اتاقش نیست. دلم هری میریزد پایین. توی سالن سرک میکشم. توی آشپزخانه. توی حمام و توالت. نیست… همانجا کنار دیوار توالت مینشینم و نفس میکشم. یکدفعه یادم میآید امروز صبح با تاکسی فرستادمش مهدکودک. باورم نمیشود یادم رفته باشد. خودم بیدار شده بودم، خودم بهزور دو سه لقمهای چپانده بودم توی دهانش، خودم لباسخوابش را کنده بودم و بلوز و شلوارش را تنش کرده بودم و توی کیفش آبپرتقال و بیسکویت گذاشته بودم و به تاکسی سر کوچه زنگ زده بودم یک رانندهی مطمئن بفرستد تا ببردش مهدکودک. نکند دارم آلزایمر میگیرم...
- 2- فکر می کنم چه عجب! بعد از مدت ها خودم را از قید و بند این که به کسی توضیح بدهم نجات داده ام... خنده دار است، خودم را از قید و بند این که به بتول خانم توضیح بدهم نجات داده ام، خودم را نجات داده ام، خودم را... صدای در را می شنوم که محکم به هم می خورد... اگر مجبور نبودم دنبال سامیار بروم، حتما تمام روز همین جا دراز می کشیدم... گندم می گفت برای دراز کشیدن و فکر کردن و فاتحه ی یک روز را خواندن باید بهم درجه ی دکترا بدهند... خودم را می رسانم به میز آرایشم. پشت چشمم کبودتر از آنی است که بشود راحت قایمش کرد. تند تند آرایش می کنم... مانتو و شلوارم را می پوشم و روسری ام را سرم می کنم... تند تند کیف و موبایل و عینک و بطری کوچک آبم را برمی دارم و از در می زنم بیرون... بالا چند لحظه ای جلو پله ها می ایستم و بعد تمام پله ها را می دوم پایین، تمام این ده طبقه را... پایین عین گوسفندی که همین الان خرخره اش را بریده باشند به خرخر می افتم. همان جا کنار دیوار می نشینم و نفس می کشم... یاد گندم می افتم که همیشه با داشتن از پله های خوابگاه می دوید بالا، یا می دوید پایین. به قول خانم حکیمی هیچ وقت نمی توانست مثل بچه ی آدم از این پله ها بالا و پایین برود. نفسم که جا می آید می روم توی حیاط... بوی مهر همیشه دلم را مالش داده؛ اما امسال فقط دلم را مالش نمی دهد، دلم را از جا می کند. روی برگ های زرد و قرمز و قهوه ای توی باغچه راه می روم و سعی می کنم به صدای خش خش شان گوش کنم... دوباره دلم سیگار می خواهد؛ اما می دانم اگر سیگار داشتم و می کشیدم، حتما همین جا روی همین برگ ها بالا می آوردم. دکتر پرسید: «کی با گندم آشنا شدی؟» گفتم: «سال اول دبیرستان.» قبل از این که سر و کله ی کسی توی حیاط پیدا شود، می روم توی پارکینگ. ماشین توی پارکینگ نیست. دلم هری می ریزد پایین... چند لحظه ای فکر می کنم تا یادم بیاید دیشب ماشین را نیاورده ام تو. وقتی کیوان هست امکان ندارد حتا یک شب ماشین را توی کوچه بگذارد. سوار می شوم... کمربندم را می بندم... شیشه را پایین می کشم... در بطری را باز می کنم و یک نفس نصفش را سر می کشم... رادیو را روشن می کنم و راه می افتم...
شناسنامه کتاب
نویسنده: سارا سالار
ناشر: چشمه
تعداد صفحات: 143
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
شابک: 9789643625429
قیمت چاپ سیزدهم: 30,000 تومان
جدیدترین کتابهای معرفی شده
- کتاب راز داوینچی اثر دن براون
- کتاب موکل خطرناک اثر جان گریشام
- کتاب بیگانه اثر استیون کینگ
- کتاب درون آب اثر پائولا هاوکینز
- کتاب به هیچ کس نگو اثر هارلن کوبن
- کتاب مخمصه اثر هارلن کوبن
- کتاب یک بار فریبم بدهی اثر هارلن کوبن
- کتاب مرد ناشناس اثر المور لئونارد
- کتاب همان خواهم شد که تو می خواهی اثر میندی محیا
- کتاب الماس های قاتل اثر آگاتا کریستی
آخرین نویسندگان معرفی شده
- محمد قصاع« محمد قصاع متولد سال 1343 تهران و کارشناس مخابرات دریایی است . او کار ترجمه را از سال 1367 با ترجمه کتاب های علمی تخیلی شروع کرده است. مجموعه های «اسپا ...»
- بهزاد رحمتی« بهزاد رحمتی مترجم ایرانی است. او دانش آموختهی حوزهی آموزش و سیاست است.
ترجمهها:
طلای خدایان اثر اریک فون دانیکن
۲۷ چهرهی مردان ا ...» - سیامک دل آرا« سیامک دل آرا مترجم ایرانی، متولد ۱۳۵۳ تهران فارغ التحصیل مترجمی زبان انگلیسی است. وی ترجمه رمان «مرد ناشناس» از المور لئونارد و «پرده حائل» از یان م ...»
- هارلن کوبن« هارلن کوبن، زاده ی 4 ژانویه ی 1962، نویسنده ی آمریکایی رمان های معمایی و تریلر است.کوبن در خانواده ای یهودی در نیوجرسی چشم به جهان گشود. او همزمان با ...»
- المور لئونارد« المور لئونارد، زاده ی 11 اکتبر 1925 و درگذشته ی 20 آگوست 2013، نویسنده ای آمریکایی بود.لئونارد در لوییزیانا به دنیا آمد. او در سال 1946 به دانشگاه دیت ...»